ستایشستایش، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

رنگین کمانی به رنگ تو

بدون عنوان

توروبه خدااااااااااااااااااااااااااا میبینی  کجا رفتی ؟ داری چه کار میکنی من که از دست تو دیگه کلافه ام. همش داری با کابینت ها بازی میکنی اون تو داری دنبال چی میگردی ؟یا شاید هم لوله آب میده میخوای ببینی از کجا داره آب میده .زود ردیفش کن بیا بیرون تورو خدا ...
8 شهريور 1391

استارا

آستارا٨٩   با پریسا رفته بودیم استارا -سرعین -گردنه حیران خیلی هم خوش گذشت  اون موقع خیلی پریسا رو دوست داشتی .راستی یه خاطره هم از اون موقع برات بگم .مامانی تو ماشین که میرفتیم من همش شونه دستم بود موهات شونه میکردم این موضوع شده بود برای بقیه مایه خنده بهم میگفتند انقدر شونه نکن موهای این بچه رو سرش زخم شد .به خاطر اب و هوای اونجا هم موهات همش فر میخوردکار من سخت میکرد.  ...
3 شهريور 1391

شعر مورچه

اتل متل یه مورچه قدم می زد تو کوچه اومد یه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد مورچه ی پا شکسته راه نمی ره نشسته با برگی پاشو بسته نمی تونه کار کنه دونه ها رو بار کنه تو لونه انبار کنه مورچه جونم تو ماهی عیب نداره سیاهی خوب بشه پات الهی ای مورچهی ناز نازی ...
3 شهريور 1391